چشم می دوزم به فردا به فردایی که چه بخواهم و چه نخواهم خواهد آمد می خواهم زندگی کنم میخواهم ازدیروزم تجربه ای بردام با امروز مخلوط کنم و فردایی زیبا بسازم بـــــــــــ*اران

تنهایی یعنی شانه ای باشد و اما... دست های تو پناه اشک هایت شود بـــــــــ*اران

حواست باشد تمام عاشقانه های دنیا را برایت جمع کرده ام میخواهم به وقت آمدنت به یمن قدمهایت تمامش را دلبرانه به پایت بریزم توغرق درلذت عشق و نیاز باتمام احساس عاشقانه ات خیره به چشمانم بگویی عشقم چه دل انگیزشده ای ومن به پاس تشکر بوسه ای مستانه برلبانت بنشانم بـــــــــــــ*اران

نظرات شما عزیزان:
|